سالروز شهادت غلامرضا کاهکش

۲۲ شهریور سالروز شهادت
شهید غلامرضا کاهکش گرامیباد

نام : شهید غلامرضا کاهکش
نام پدر : گودرز
تاریخ شهادت : ۲۲\۶\۱۳۹۰
روحش شاد ، یادش گرامی

گزارش بزرگداشت شهدای گمنام دشت بزرگ خرداد 1396

به گزارش پایگاه خبری قلم ماندگار، مراسم گرامیداشت شهدای گمنام دشت بزرگ با حضور خانواده معظم شاهد و اقشار مختلف مردمی در مزار شهدای گمنام دشت بزرگ
از توابع شهرستان گتوند برگزارشد.
این مراسم با قرائت قران مجید وسرودجمهوری اسلامی ایران آغازشد.در ابتدای مراسم سرهنگ گیلانی فرمانده سپاه شهرستان گتوند،ضمن خوش آمدگویی به حاضرین، اظهار کرد: شهید محمد علی جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر، پشت بیسیم می گفت:بچه ها، اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهیم کرد؛مواظب باشید که ایمانتان سقوط نکند.
همچنین درادامه این برنامه امام جمعه شهرستان گتوند.با خواندن روایتی از قران وتفسیر آن یاد و خاطره مجاهدت های شهیدان و رزمندگان دفاع مقدس پرداخت.
همچنین وی یادامام رحمت الله علیه وشهیدان راگرامی داشت.دربخش دیگری ازاین برنامه، سردار خادم سیدالشهدا(دانش پژوه)، فرمانده قرارگاه جنوب کشور  با تبریک روزسوم خردادسالروز ازادسازی خرمشهر، یادی از رشادت های رزمندگان شهرستان های شوشتر، گتوند ومنطقه عقیلی در عملیات. آزادسازی خرمشهرکرد.
فرمانده ارشدمنطقه جنوب،مشارکت بالای مردم درانتخابات رامظهرمردم سالاری دینی دانست و پیروزاصلی این انتخابات،را مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی عنوان کرد.
وی تاکیدکرد: این انتخابات با امنیت بالایی برقرارشد و حدود۲۰۰نفر در کشور که قصد ضربه زدن به انتخابات راداشتند توسط سپاه و نیروهای امنیتی دستگیرشدند.
وی افزود: هر چه دشمن تلاش کند ملت بزرگ ایران را منزوی کند، جمهوری اسلامی ایران قدرتمندتر در معادلات جهانی ایفای نقش کرده و این نتیجه خون شهدایی است که جان خود را در طبق اخلاص نهادند.
در پایان این مراسم احمدطرفی با مداحی وسینه زنی ،خاطره ای شنیدنی ازمادر شهیدگمنام  تعریف کرد و یاد وخاطره همه شهداراگرامی داشت.
انتهای پیام/

 
برچسب‌ها: ستاد بزرگداشت شهدای دشت بزرگ, مراسم گرامیداشت شهدای گمنام دشت بزرگ

مراسم گرامیداشت شهدای گمنام دشت بزرگ

 مراسم گرامیداشت شهدای گمنام دشت بزرگ

سخنران : سردار حاج احمد خادم سیدالشهدا(دانش پژو)

مداح: حاج احمد طرفی

زمان پنجشنبه 96/3/4ساعت 9/30شب

مکان: زیارتگاه شهدای گمنام دشت بزرگ

از عموم مردم شهید پرور و ولایت مدار دعوت میشود در این مراسم معنوی شرکت نمایند


سالروز شهدای بهمن ماه دشت بزرگ

سالروز شهدای بهمن ماه طوایف دشت بزرگ را گرامی میداریم.
شهید غلامعباس دشت بزرگ فرزند اسحاق ،شهید حسن اسکندری فرزند عبداله ، شهیدسید هوشنگ تلغری فرزند سید رضا، شهید عبدالحمید عقیلی فرزند عیسی ،شهید قاسم عباسی فرزند مجید ، شهید عزیز دشت بزرگ فرزند موسی. شهید محمود مراد اسکندری فرزند احمد . روحشان شاد ، یادشان گرامی

زندگی نامه شهید حسن اسکندری

زندگی نامه شهید حسن اسکندری
شهیددرسال1344دراسلام آباد اهوازودر خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.
از زمان طفولیت،مقید به نماز،روزه وسایر مسائل شرعی بوده واز بزرگترین خصایص اخلاقی ایشان احترام بی نهایت به پدر،مادر وبزرگتر،حسن خلق و رعایت ادب در تمامی موقعیتهابود.
با شروع جنگ تحمیلی وبه اقتضای سن پایین، تقریبا به صورت شبانه روزی در مسجد امیرالمومنین(ع)به عنوان رزمنده پشت جبهه فعال ودر اولین فرصت در سن16سالگی به جبهه اعزام گردید.
اولین مجروحیت جدی وی، در عملیات والفجر مقدماتی حادث که موجب جراحات شدید و بستری شدن به مدت 3ماه در تبریز گردید.با ترخیص از بیمارستان وعلیرغم معلولیت پیش آمده در دست راست،باز هم بلافاصله عازم جبهه شد.
جراحت بعدی شهید در عملیات فاو واز ناحیه پای راست اتفاق افتاد که با درمان مختصر بازهم راهی منطقه عملیات گردیده وتا لحظه شهادت در عملیات کربلای5در منطقه شلمچه در جبهه باقی ماندند.نکته حائز اهمیت دیگر در مورد شهید اینکه،در فرصتهای کوتاه و محدودی که در مرخصی بودند از درس و تحصیل غافل نبوده و تقریبا تا مقطع دیپلم به صورت پاره وقت ادامه تحصیل دادند.دفتر زندگی شهید در تاریخ1بهمن1365در عملیات کربلای5ودر منطقه شلمچه بسته شد.روحش شاد و یادش همیشه گرامی باد.ستاد بزرگداشت شهدای دشت بزرگ

با سپاس از آقای اسحاق اسکندری



خاطره ای از زبان حاج حیدر قطب الدین

گفت‌وگو با رزمنده جانبازحاج حیدر قطب‌الدین
کربلای4، سکوی پرواز کربلای5
وقتی به معبر رسیدیم. میدان مین بود. دشمن، سیم‌خاردار وحشتناکی کار گذاشته بود، حلقوی و خطی. بچه‌های گردان کربلا و تخریب، معبر را باز کرده بودند و شدیدا درگیر بودند. تو معبر، یکی از غواص‌ها را دیدم که دمر افتاده. غرقِ خون بود. دو سه تا تیرضدهوایی بدنش را داغون کرده بود و دو پایش هم قطع شده بود. تازه شهید شده بود. بلندش کردم. شهید سعید حمیدی‌اصل بود؛ بچه ملاثانی. از گردان ما به گردان کربلا رفت. دانش‌آموز بود. تو معبر و گِل و لای و سیم‌خاردار، واقعا جانانه شهید شده بود. بعدها از غواص‌های گردان کربلا پرسیدم که داستان شهید حمیدی‌اصل چی بود؟ اگر از جلو تیر خورده بود پس چرا دمر افتاده بود؟ یکی از غواص‌ها گفت عراقی‌ها نمی‌دانستند ما زیر پای‌شان هستیم. نیزارها که تکان خورد، شک کردند. ضدهوایی را گرفتند وسط‌مان. سعید چندتا تیر می‌خورد و پاهایش قطع می‌شود. آب توفنده‌ اروند، سرمایِ زمستان، شوریِ آب که روی زخم می‌رود و... این شهید بزرگوار، دهانش را به گِل و لای اروند می‌زند، برای این که از شدت درد، بی‌اختیار داد نزند تا غواص‌های جلوتر لو نروند و بتوانند خط را بشکنند. بسیجی‌های امام خمینی(ره) این‌طور تربیت شده بودند...
با سپاس از جناب محمد قطب الدین منبع: ماهنامه_فکه 164

گرامیداشت شهدای آبان ماه دشت بزرگ

سالروز شهدای آبان ماه طوایف دشت بزرگ گرامی باد ، شهید ابراهیم علیپور دشت بزرگ  فرزند رسول ، شهید جعفر دشت بزرگ فرزند عبود ، شهید عامر مشکوک فرزند عبدالمحمد ، شهید محمد قطب الدین فرزند حاج عبده ، شهیده فرزانه نور فرزند اکبر ، شهیده شاه پری نور فرزند اکبر ، شهیده سلطان علیدادی فرزند حسن ، شهیده کشور نور فرزند اکبر .