ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وارس مجید جعفری زاده دشت بزرگ
خیلی تلاش میکنم که برگردم به آن سادگی! به آن یکرنگی! به پاکی کوچه های کودکی. به دوران یک دلی محله! به شیر و ماست مشک همسایه. به همیاری و کلیملی! به نان و کار در ساخت دیوار سنگی!
به خیلی از چیزهایی که بود و الان باید بگوییم " وارس" !
مراد این نیست که شما را به گذشته ببرم.
نمیخواهم وضعیت کنونی را متهم کنم و یا به قیاس بگذارم و سپس قضاوت را واگذار کنم!
زیرا " وارس" در هر دوره ای از زمان اتفاق می افتد اما شدت و کم و زیاد بودنش فرق دارد.
چیزی که در زمان ما اتفاق افتاد هم شدت داشت و هم زیاد بود! دامنه ی تغییرات اقتصادی، تکنولوژی، فرهنگی و ... آنچنان اتفاق افتاد و می افتد که مردم را شوکی عمیق فرو برده آنچنان که نمی رسیم خودمان را وفق دهیم!
از آسایش امروز خسته نیستیم! از رفاه امروز بهرمند و خوشحالیم و معتقدیم به پیشرفت بیشتر تا قله ای که جوامع بسیار پیشرفته ی مادی امروز رسیده اند. شاید جایی که ندیده ایم و حتی نشنیده ایم!!
اما باید دانست در ازای این پیشرفت و آسایش تعامل ما انسانها در مینیممی فروفته رفته که عشق و مهربانی، بخشش، گذشت و تفاهم، راستگویی و ... را با خود نیز کمرنگ کرده است.
تا جایی که در میان جمع کثیر آدمها تنهاتر از خودت، کسی را نمی بینی! و ناگهان برای یافتن آرامش درون و از دست رفته ات به منزل قدیمی روستایی خودتان سر می زنید. مرد عشایر دوباره بر می گردد و با کت شلوار اتو کرده به دنجره ی دیوار وارگه، جایی که مادرش با خار نان می پخت تکیه می زند و داستان مالکنون را مثل فیلمی در ذهن خسته اش مرور می کند.
مگر چه شده است؟ مگر چه از دست رفته است؟
یواش زیر لب با خود می گوید: وارس
آنها خیلی از وسایل خود را در شکاف کوه همانجا پنهان و کوچ می کردند!
پدرم خیش و بیلش را در شخم زمین، محصولش را در صحرا و مردم دولتشان را راحت تر از امروز نگهداری می کردند!
اما امروز با تداخل فرهنگی که در سطح خیلی از روستاها و شهرها صورت گرفته است باید دوباره گفت: وارس
خیلی از ارزشها دیگر کمرنگ شده و ما در حد یک کلمه آنها را می شناسیم!
مثلا یک پیاله دوغ با چند تکه روغن خوش و شناور روی آن از دست دالوی همسایه را می دانید؟!
خیلی از مهارتها و ارزشها را در قالب بازیهای محلی و گروهی و یا در میدان کارزار که فقط با دست و نیروی انسانی بود، یاد می گرفتیم که الان بسترش وجود ندارد!
تمام چشم و ذهن مردم مخصوصا جوانان در یک جعبه ی کوچکی قرار گرفته است که جامعه را درگیر خود کرده است!
فواید مفید بسیار آن بر کسی پوشیده نیست اما کاش نقطقه ی تعادلی وجود داشت.
در این درگیری شدید و از طرفی پیدایش لقمه های گلوگیر و غیر قابل هضم و نامتجانس فرهنگی با بافتی متفاوت از آنچه که بودیم عرصه را تنگتر و خلق و خوی ارتباط و برخوردها را به دست یک بیگانگی داده است که مشکل را تا حد ناامیدی و تا مرز بی هویتی پیش برده است!
میراث بجامانده از پیشینیان مفت بدست ما نرسیده است!
زمینها محصول گرده ی شلاق خورده ی دست زمخت روزگار پیش است! که روزگاری از دست فئودال گرفته و به دست رعیت سپرده شد که اکنون گویا آسیابش میخواهد متاسفانه و به دور از انتظار دور چپ بخورد!!
دستانی که روزگاری گردن می گرفت و می بوسید کمی پایین تر آمده و یقه گیر شده اند و بحث یک رگ زمین می کنند!
دستاورد پول، با این همه ارزش بالایش، بیگانگی و فاصله ای ببار آورده است که در آن غریبی بیداد می خواند!
بصیرت و آگاهی مردم بسیار بالاست و آنچه مورد اشاره گشت چیزی جز یادآوری نیست.
اما باید بدانیم در مقابل هر " وارس" آغاز فصلی نو قرار دارد!
باور این است که ولایت ما پیشینه اش بالاست و جایی نیست که در مقابل ناملایمات این روزگار کمر خم کند! باید بیش از این حافظ میراث فرهنگی مانند گویش و تاریخمان باشیم.
باید فرزندانمان را خیلی بیش از این با داشته های گذشته و کنونی آشنا کنیم! آنها باید بدانند.
دلباختگی و خودباختگی در مقابل خورده فرهنگها نشانه ی ضعف شناخت و ندانستن این نسل است. شاید علت آن، کوتاهی ما پدران دیروز و امروز است که برایشان نگفته ایم.
احترام طبیعت را با تمام داشته هایش اعم از گونه های جانوری و گیاهی و فرسایش حتی خاک را داشته باشیم.
هر گونه دست کاری در طبیعت مثل تپه ها و دره ها و... موجب خشم طبیعت می شود که تاوان را باید خودمان بپردازیم.
راه های مواصلاتی بین زمینها و مرز آنها را برای بیشتر شدن یک وجب زمین تنگ نکنیم.
کشاورزان و باغبانانی که موجبات تولید و شکوفایی و خدمت به جامعه را فراهم می کنند راه ها را صعب العبور و پر از آب و یا قطع نکنند.
بعضی از راهها حتی با تاریخ هزار ساله را از بین نبریم!
کتابخانه ی عمومی را پویا و زنده نگهداریم!
تعامل و ارتباطمان صمیمانه و صادقانه است اما انتظار بیشتر است. به امید خدا پایدار باشید
____
کانال خبری دشت بزرگ
پیامک ۳۰۰۰۲۵۱۵۷۰۰۷۰۰