در سوگ خورشید

در سوگ خورشید

روزی که قلب آسمان ها درد بارید /
بر باغ "سبز" زندگی مان زرد بارید /
نه آسمان نه ماه دیدم من که آنروز/
دریابه فرق سبز خود هم گرد بارید /
تصویرها در قاب گنگ سینه بشکست /
از بس بر آن آیینه آه سرد بارید /

شهری پر از شبگرد بود و ماه اما/
تا صبح با این مردم شبگرد بارید/
خورشید را در خاک کردند ، خاک اما /
دریای شرم از پاکی آن مرد بارید/
انگار یلدا بود.. نه .یلدا ترین بود/
روزی که قلب آسمان ها درد بارید /
 سید نورالدین مرعشی ۱۳۷۱
کانال خبری دشت بزرگ 30002515700700

مراسم گرامیداشت شهدای گمنام دشت بزرگ

مراسم گرامیداشت شهدای گمنام دشت بزرگ و تجلیل از رزمندگان و یادگاران هشت سال دفاع مقدس بخش عقیلی در روز پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ در کنار یادمان این شهدا برگزار گردید
در آغاز این مراسم  رزمنده دوران دفاع مقدس حاج محمد کریم کریم زاده به بیان خاطراتی از رشادت‌های رزمندگان در دوران آزاد سازی خرمشهر پرداخت ، سپس فرماندهی سپاه ناحیه شهرستان گتوند جناب سرهنگ محمودی  از همه اقشار مردمی جهت حضور با شکوه تر در انتخابات پیش رو دعوت نمود ، پس از سخنرانی، شاعر توانمند دوران دفاع مقدس حاج یعقوب بهداروند شعری حماسی در وصف دلاور مردی ، دلاور مردان دفاع مقدس سرودند و در پایان مراسم با مداحی ذاکر اهل بیت علیهم السلام ، کربلایی محمد آسیابانی و تجلیل از رزمندگان و یادگاران هشت سال دفاع مقدس بخش عقیلی به پایان رسید
لازم به ذکر است این مراسم به همت پایگاه مقاومت بسیج مقداد دشت بزرگ و حوزه مقاومت بسیج امام سجاد (ع) بخش عقیلی برگزار گردید

کوچه باران

کوچه ی باران

چون لاله ی دلسوخته ی فصل بهاریم
وقتی که قدم کوچه ی معشوقه گذاریم

از بوی طربناک محبت به هوایش
آهی ز جگر از سر افسوس بر آریم

زین حسرت جانسوز به یاد لب لعلش
یک بوسه ی غمناک در آن کوچه بکاریم

چون بغض گلو می شکند یا دل مجنون
ابرانه بگرییم و غریبانه بباریم

با اینکه جگر سوختگان ره عشقیم
جز اشک روان حاصلی از عشق نداریم

در کوچه ی معشوقه ی محبوب دل آزار
ما خاک ره دلبر و مانند غباریم

از شام غم انگیز جدایی چه بگویم
کز دوری گل خسته دل و زار و نزاریم

منصور بیا مست دل آرای دگر باش
هیهات که ما عاشق چشمان نگاریم

شعر منصور فرهی نیا  دشت بزرگ

کانال خبری دشت بزرگ پیامک 30002515700700

کتابخانه عمومی شهدای گمنام دشت بزرگ

 کتابخانه عمومی شهدای گمنام دشت بزرگ


مدارک لازم جهت عضویت : کپی شناسنامه و یک قطعه عکس

ساعت فعالیت :هر روز ۸ تا ۱۴
مکان : مهدیه روستای دشت بزرگ

مسجد شکاره قدیم


مسجد شکاره قدیم

این مسجد در شرق کارون ودر کنار پل فولاد قرار دارد که درسال  ۱۳۸۰ ه ق توسط مرحوم احمد زاده احداث گردید ، دراطراف آن تعدادی از دشت بزرگی ها زندگی میکردند' مرحوم حاج ملا حسین مرادی و مرحوم مشهدی یاراله اسکندری موذن های این مسجد بودند' در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۴۷ خورشیدی با طغیان رودخانه کارون و سیل ' ساکنان شکاره مجبور به جابجایی شدند و خانه های آنها بجز مسجد و چند خانه که با آجار ساخته شده بودند همگی تخریب شدند' دشت بزرگی های شکاره به اسلام آباد نقل مکان کردند' در چند سال اخیر این مسجد توسط نوه مرحوم احمد زاده بازسازی کامل گردید ،و دارای یک مناره و گلدسته می باشد ، از بزرگان شکاره قدیم مرحوم حاج شریف اسکندری ، مرحوم حاج مصطفی خسروشاهی (چالی) و مرحوم مشهدی محمد مهدی نیا (چالی) بودند.برخی از خانواده های دشت بزرگی ساکن در شکاره قدیم که در کنار دیگر اقوام زندگی میکردند '

مشهدی رجب فتح اله ، حاج عباس عموعلی ، حاج مصطفی چالی ، مشهدی محمد چالی ، ملا رضا چالی ، کلی رضا ،کل حاجت ، مرتضی عقیلی ، اسکندری ها ، دشتستانی ها  و.... دیگر خانواده ها میتوان اشاره کرد.

نادر قطبی زاده فروردین ۱۴۰۰

_____

کانال خبری دشت بزرگ

پیامک : ۳۰۰۰۲۵۱۵۷۰۰۷۰۰

 

وارس مجید جعفری زاده دشت بزرگ

 وارس مجید جعفری زاده   دشت بزرگ

خیلی تلاش میکنم که برگردم به آن سادگی! به آن یکرنگی! به پاکی کوچه های کودکی. به دوران یک دلی محله! به شیر و ماست مشک همسایه. به همیاری و کلیملی!  به نان و کار در ساخت دیوار سنگی!
به خیلی از چیزهایی که بود و الان باید بگوییم " وارس" !
مراد این نیست که شما را به گذشته ببرم.
نمیخواهم وضعیت کنونی را متهم کنم و یا به قیاس بگذارم و سپس قضاوت را واگذار کنم!
زیرا  " وارس" در هر دوره ای از زمان اتفاق می افتد اما شدت و کم و زیاد بودنش فرق دارد.
چیزی که در زمان ما اتفاق افتاد هم شدت داشت  و هم زیاد بود! دامنه ی تغییرات اقتصادی، تکنولوژی، فرهنگی و ... آنچنان اتفاق افتاد و می افتد که مردم را  شوکی عمیق فرو برده آنچنان که نمی رسیم خودمان را وفق دهیم!

از آسایش امروز خسته نیستیم! از رفاه امروز بهرمند و خوشحالیم و معتقدیم به پیشرفت بیشتر تا قله ای که جوامع بسیار پیشرفته ی مادی امروز  رسیده اند. شاید جایی که ندیده ایم و حتی نشنیده ایم!!
اما باید دانست در ازای این پیشرفت و آسایش تعامل ما انسانها در مینیممی فروفته رفته که عشق و مهربانی، بخشش، گذشت و تفاهم، راستگویی و ... را با خود نیز کمرنگ کرده است.
تا جایی که در میان جمع کثیر آدمها تنهاتر از خودت، کسی را نمی بینی! و ناگهان برای یافتن آرامش درون و از دست رفته ات به منزل قدیمی روستایی خودتان سر می زنید. مرد عشایر دوباره  بر می گردد و با کت شلوار  اتو کرده به دنجره ی  دیوار  وارگه، جایی که مادرش با خار نان می پخت تکیه می زند و داستان مالکنون را مثل فیلمی  در ذهن خسته اش مرور می کند.
مگر چه شده است؟ مگر چه از دست رفته است؟
 یواش زیر لب با خود می گوید:  وارس
 آنها خیلی از وسایل خود را در شکاف کوه همانجا پنهان و کوچ می کردند!
پدرم  خیش و بیلش را در شخم زمین، محصولش را در صحرا و مردم  دولتشان را  راحت تر از امروز نگهداری می کردند!
اما امروز با تداخل فرهنگی که در سطح خیلی از روستاها و شهرها صورت گرفته است باید دوباره گفت:  وارس
خیلی از ارزشها دیگر کمرنگ شده و ما در حد یک کلمه آنها را می شناسیم!
مثلا  یک پیاله دوغ  با  چند تکه روغن خوش و شناور  روی آن از دست دالوی همسایه را می دانید؟!

خیلی از مهارتها و ارزشها را در قالب بازیهای محلی و گروهی و یا در میدان کارزار که فقط با دست و نیروی انسانی بود، یاد می گرفتیم که الان بسترش وجود ندارد!
تمام چشم و ذهن مردم مخصوصا جوانان در یک جعبه ی کوچکی قرار گرفته است که جامعه را درگیر خود کرده است!
فواید مفید بسیار آن بر کسی پوشیده نیست اما کاش نقطقه ی تعادلی وجود داشت.
در این درگیری شدید و از طرفی پیدایش لقمه های گلوگیر و غیر قابل هضم و نامتجانس فرهنگی با بافتی متفاوت از آنچه که بودیم عرصه را تنگتر و خلق و خوی ارتباط و برخوردها را به دست یک بیگانگی داده است که مشکل را تا حد ناامیدی و تا مرز بی هویتی پیش برده است!
میراث بجامانده از پیشینیان مفت بدست ما نرسیده است!
زمینها محصول گرده ی شلاق خورده ی دست زمخت روزگار پیش است! که روزگاری از دست فئودال گرفته و به دست رعیت سپرده شد که اکنون گویا آسیابش میخواهد متاسفانه و به دور از انتظار  دور چپ بخورد!!
دستانی که روزگاری گردن می گرفت و می بوسید کمی پایین تر آمده و یقه گیر  شده اند و بحث  یک رگ زمین می کنند!
دستاورد پول، با این همه ارزش بالایش، بیگانگی و فاصله ای ببار آورده است که در آن غریبی بیداد می خواند!
بصیرت و آگاهی مردم بسیار بالاست و آنچه مورد اشاره گشت چیزی جز یادآوری نیست.

اما باید بدانیم در مقابل هر " وارس"  آغاز فصلی نو قرار دارد!
باور این است که ولایت ما پیشینه اش بالاست و جایی نیست که در مقابل ناملایمات این روزگار کمر خم کند!  باید بیش از این حافظ میراث فرهنگی مانند گویش و تاریخمان باشیم.
باید فرزندانمان را خیلی بیش از این با داشته های گذشته و کنونی آشنا کنیم! آنها باید بدانند.
     
دلباختگی و خودباختگی در مقابل خورده فرهنگها نشانه ی ضعف شناخت و ندانستن این نسل است. شاید علت آن، کوتاهی ما پدران دیروز و امروز است که برایشان نگفته ایم.
 احترام طبیعت را با تمام داشته هایش اعم از گونه های جانوری و گیاهی و فرسایش حتی خاک را داشته باشیم.
 هر گونه دست کاری در طبیعت مثل تپه ها و دره ها و... موجب خشم طبیعت می شود که تاوان را باید خودمان بپردازیم.
راه های مواصلاتی بین زمینها و مرز آنها را برای بیشتر شدن یک وجب زمین تنگ نکنیم.
کشاورزان و باغبانانی که موجبات تولید و شکوفایی و خدمت به جامعه را فراهم می کنند راه ها را صعب العبور و پر از آب و یا قطع نکنند.
بعضی از راهها  حتی با تاریخ هزار ساله را از بین نبریم!
کتابخانه ی عمومی را پویا  و زنده نگهداریم!
تعامل و ارتباطمان صمیمانه و صادقانه است اما انتظار بیشتر است.  به امید خدا  پایدار باشید
  ____
کانال خبری دشت بزرگ

پیامک ۳۰۰۰۲۵۱۵۷۰۰۷۰۰

اطلاعیه چهلم

اطلاعیه چهلم

بدینوسیله مراسم چهلمین روز درگذشت مرحومه حاجیه خدیجه قطبی زاده همسر مرحوم حاج عباس قاطبی چهارشنبه ۱۹ آذر ۹۹ ساعت۱۵ تا ۱۷ در بهشت آباد قطعه ۷۰ با رعایت دستورالعمل های بهداشتی برگزار می گردد.ضمن تشکر و قدردانی از ابراز همدردی ' به اطلاع میرساند بعلت شیوع بیماری کرونا وشرایط موجود انتظاری از عزیزان و سروران نمی باشد.
____
کانال خبری دشت بزرگ
پیامک : ۳۰۰۰۲۵۱۵۷۰۰۷۰۰